نتایج جستجوی عبارت «آقای ابراهیم پور سمیع یزدانی سرافراز پس از عملیات شب 1364/11/27 و بهداری رزمی در عملیات والفجر10 و بهداری رزمی جنگ از دیدگاه دکتر حمیدرضا جمشیدی اهواز پادگان امام خمینی جهرم عملیات کربلای 5 استان کردستان منطقه خرمال فرودگاه سنندج والفجر10 شهر حلبچه عملیات بدر بیمارستان فاطمه زهرا عملیات فاو» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
وای چشمم وای چشمم
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در جریان عملیات کربلای 10 که گردان کمیل بمباران شد. یکی از برادران که نسبتا" هم آدم سنگین وزنی بود، بر اثر بمباران شدیدا" مجروح شده و از ناحیه پای راست آسیب دید. داد می‌زد که وای پام وای پام! در کنار دستش یک برادری که جثه ضعیف‌تری داشت فریاد می‌زد: وای چشمم! وای چشمم! در حالیکه مشکلی نداشت و مجروح نشده بود. از او سئوال کرده بودند، چرا فریاد‌ می‌زدی وای چشمم؟ گفته بود برای اینکه فلانی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی محمد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي محمد معاني »
بیستم اسفند 1346 آن زمان که طبیعت خود را برای رویش و حیات تازه‌ای آماده می‌کرد، غنچه‌ای زیبا در میان خانواده‌ای متدین جوانه زد و با اولین گریه‌های خود آغاز حیات نوینی را اعلام کرد. آغوش گرم خانواده پذیرای او شد و نام زیبای «علی‌محمد» که نشان از علاقه آنها به بنیانگذاران مکتب اسلام و تشیع داشت را برای او انتخاب کردند. کودکی را که پشت سر نهاد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت...
خط پدافندی هور الهویزه (طبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
هور منطقه‌ای است هم سطح دریا که در بعضی جاها سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا است ولی نسبت به مناطق همجوار گودتر می باشد و در مسیر رودخانه قدیمی و دائمی به وجود می آید. روئیدنیهایی که هور را زیر پوشش خود گرفته اند عبارتند از‌: 1- "نی" ‌ ارتفاع آن از2متر تا 7 متر است و عمدتا" در جاهای عمیق می‌روید. 2- "بردی" ‌ ارتفاع آن بین 1تا 2 متر است . 3-"چولان" ‌...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین مهربان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان،‌ روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانواده‌ای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نی‌ریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ‌ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
شهدا سال 62 -زندگینامه مفقودالاثر درویشعلی اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر درويشعلي اسماعيلي »
در سال تولد انقلاب اسلامی ـ ۱۳۴۲ ـ در روستای مشکان، میان خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. کودکی را با بازی‌های پر از شادی و نشاط به پایان برد. گام‌های کوچک خود را برای آموختن به سمت مدرسه برداشت و مصمم به کسب علم و دانش پرداخت. پنج سال دوره ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن مشکان سپری کرد. سپس با چند تن از همکلاسی‌هایش، برای ادامه تحصیل به نی‌ریز مهاجرت کرد. ابتدا مدت ۳...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بی‌تاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خرداد ماه 1337 در روستای مشکان از توابع شهرستان نی‌ریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بی‌کران حق، اورا غلامرضا نام نهادند. کودکی را به سرعت پشت سرگذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها ‌می‌کردند. تا بچه‌ها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود‌. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمی‌کردند. برخی...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید اسماعیل چهارراهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
پاکی و زیبایی گل‌های بهاری در چهره‌اش هویدا بود، او که همراه با بهار در اولین روز از فروردین‌ماه سال ۱۳۴۷ در روستای ده‌زیر از بخش آباده طشک از توابع شهرستان نی‌ریز، در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. اسماعیل مرد کار بود و باهمت، آنگاه‌که دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت‌الله صدرِ روستای ده‌زیر به‌پایان برد، تصمیم گرفت در شغل شریف کشاورزی روزگار خود را بگذراند. تجاوز دشمن را به کشور اسلامی خود برنتافت و به...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطره‌ای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل می‌کند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود‌، موقعی بلند شد تا با آر‌پی‌جی به تانک دشمن حمله کند‌، تیر به بازویش خورد و مجروح شد‌، من به سراغش رفتم‌، دیدم به گونی‌های سنگر تکیه داده و دارد گریه می‌کند‌. با او شوخی کردم‌، گفتم: عجب رزمنده‌ای، حالا آمده‌ای بجنگی‌؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی‌، پس چطور می‌خواهی از...
زندگینامه شهید بهرام زردشت
دانشنامه دفاع مقدس »
بهرام زردشت فرزند امان‌الله، در تاریخ‌10/10/1342 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. سرمای سخت زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان را یکی پس از دیگری پشت سرگذاشته و راهی مدرسه شد. هوش سرشارش اورا از همان کودکی زبانزد خاص و عام کرده بود و همواره از سوی اولیای مدرسه مورد تشویق قرار می‌گرفت. ابتدایی را در دبستان ششم بهمن شهرستان نی‌ریز، دوره راهنمائی را در مدرسه آپادانا، با نمرات بسیار خوب،بپایان برد. با انتخاب رشته...